تکلیف شرعخطاب شارع به انجام دادن یا ترک کاری و یا تخییر بین آن دو را تکلیف گویند. ۱ - تکلیف در اصطلاحتکلیف در اصطلاح شامل وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه میشود. برخی، تعریف یادشده را به دلیل شمول آن نسبت به اباحه، کامل ندانستهاند؛ زیرا تکلیف از کلفت، به معنای مشقّت است و در اباحه، مکلّف، مخیّر بین فعل و ترک است و مشقّتی متوجه او نیست؛ لیکن بسیاری در مقام بیان تعداد احکام تکلیفی، اباحه را نیز در شمار آن ذکر کردهاند. ۲ - متعلق تکلیفاز تعریف تکلیف روشن میشود که متعلّق تکلیف افعال مکلّفان است که به آن «مکلّف به» و به مخاطب تکلیف، «مکلّف» اطلاق میگردد. ۳ - شرایط عام تکلیفدر مخاطب تکلیف علاوه بر شرایط خاصّ هر تکلیف، شرایط عام نیز- که در تمامی تکالیف معتبر است و از آن به اهلیّت تعبیر میشود- باید وجود داشته باشد. این شرایط عبارتند از: بلوغ، عقل و قدرت. براین اساس، تکلیف، به کودک، دیوانه و ناتوان متوجه نمیشود؛ بلکه تکلیف به چیزی فوق قدرت مکلّف (تکلیف بما لا یطاق) و نیز تکلیف غافل و خوابیده- که به سبب غفلت یا عدم هشیاری قدرت بر امتثال ندارد- از سوی حکیم، نامعقول است. [۳]
القواعد و الفوائد، شهید اول، ج۲، ص۳۰۳.
در آیات متعدّدی آمده است: خداوند جز به مقدار وسع هر نفسی، به او تکلیف نمیکند. ۴ - اشتراک عالم و جاهل در تکلیفبرخی علم به تکلیف را نیز از شرایط عام تکلیف شمردهاند؛ لیکن گروهی آن را شرط ندانسته و برآنند که تکالیف واقعی مشترک بین عالم و جاهل است و علم، شرط تنجّز تکلیف و استحقاق عقاب بر مخالفت آن است. ۵ - اشتراک مخاطبان و غیر مخاطبان در تکلیفهرگاه شارع، مکلّفی را به چیزی تکلیف کند در صورت عدم وجود دلیل بر اختصاص آن به مخاطب، دیگر مکلفان نیز در آن حکم با او شریک هستند. ۶ - تکلیف کافر به فروعبنابر قول مشهور، کافر مانند مسلمان، به فروع دین اسلام همچون اصول آن مکلّف است. ۷ - پانویس
۸ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۰۹-۶۱۰. |